اولین روزه
مهمانی خدا
روز سوم ماه مبارک رمضان شد و دخملی من تصمیم گرفت یه روزه کامل بگیره روزای قبل هم میگرفت
اما کله گنجشکی.با ذوق و شوق فراوان برای سحری بیدار شد و نماز صبح را هم خواند و خوابید تا
ساعت ١ ظهر فرداش.با اینکه هوا گرم بود ولی باز جای شکرش باقی بود که لی لی جونم مدرسه
نمی رفت و میتوانست راحت تا هر ساعتی می خواد بخوابه .نزدیکای اذان خیلی بی تاب شده بود
من هم بهش میگفتم اگر نمی توانی رو زه ات را بخور ولی خودش دلش نمیومد صبر کرد و توانست
روزشو کامل بگیره.قربونت بشم
قبول باشه نفسم
مهمان کوچولو وعزیز خدا اولین روزه ات مبارک
برای ما هم دعا کن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی